اللهم عجل لولیک الفرج
آخرین باری که داشتم دعای عهد میخوندم، وقتی گفتم العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان
هزارتا مشکل و گرفتاری توی ذهنم بود که کلیدش رو توی دستای آقا میدیدم؛ دلم خون بود از اینهمه جنایت توی دنیا، دلم خون بود از اینهمه جنگ و خونریزی ناحق، دلم خون بود از اوضاع مسلمون ها...
یه لحظه که به خودم اومدم یاد یه نکته افتادم؛
یه زمان بعد از دوران پیامبری حضرت یوسف علیه السلام بنی اسرائیل از جور فرعون به ستوه اومدند، مضطر شدند و برای اومدن منجی دست به دعا برداشتند. اما زمانی که حضرت موسی علیه السلام به عنوان منجی فرستاده شدند و اونها رو از مصر نجات دادند همه چیز عوض شد، اونهاحاضر به جهاد نشدند و در جواب موسی(ع) گفتند:
إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ "خودت و خدات بجنگید"
ترسیدم؛
ازینکه شاید الان منم دست به دعا شدم که خودم راحت بشینم و منجی بیاد همه رو نجات بده!!
امروز نیتم رو عوض کردم آقا
اگه میگم "انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا و ما عشت من ایامی عهدا و عقدا و بیعه له فی عنقی"
قول میدم بیعتم فقط برای رهایی از مصر و رسیدن به سرزمین شیر و عسل نباشه! قول میدم مردونه بجنگم
فقط بیا...