:( :: سپید

روند گواهینامه گرفتن من جزء چشم انداز 20 سالست !!!
یک ساله در گیر آزمایش خون و سنجش چشمم :)
خیلی دلم خجستس!!!!!
غصه نخور گواهیناممو گرفتم ماشینمو(اگه البته پدر بهم ماشین بدن!!) بهت میدم با بچه ها بریم ددر دودوررر....
خخخخخخخخ
پ.ن:جون تو یه سر به وب منم بزنی بدنیستااااااااااااا

پاسخ:

خوبه اول من سر زدما!!!!!!!!!!!

۱۶ آذر ۹۲ ، ۲۳:۰۳

کربلایی

من هم همینطور
اتفاقا روز همایش با ماشین راه افتادیم به سمت برج میلاد چه بارانی بود .

پاسخ:
الان ینی بابت ماشینتون فخر فروختید؟یا بابت بارون؟ :دی

۱۹ آذر ۹۲ ، ۱۱:۵۸

کربلایی

هیچکدام
بابت همایش بیمه و هوای عالی برج میلاد :دی

پاسخ:
:دی

۲۳ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۸

مژگان

شهر من و حکایت همیشگی باران های پیاپی.....

شهر من و حکایت شیشه هایی که همیشه اینشکلی اند...

شهر من و قصه تلخ عادت...

عادت به اینکه "همیشه" باران می بارد و من یادم میرود، "باران "رحمت خداست و برای هر بار بارشش، خوب است دو رکعت نماز شکری...

پاسخ:
شهر تو و حیاط خونه ی عمو.............

یادش بخیر روزای بارونی

۲۳ آذر ۹۲ ، ۰۰:۲۳

مژگان

اما....

عمو هم ماشین داشت مگه نه؟؟؟

چقدر "معنا و مفهوم" واژه د "عمو" رو دوست دارم.....

پاسخ:
اره داشت...

با همونم تمرین میکردیم که گواهینامه بگیرم....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

سپید

سپید

هر چیزی سپیدش قشنگه...

لا ریب فیه

نگاشت نامه

بوووووق!

شعر

:(

نظرات (۷)

ارسال نظر

آخرین مطالب